راز ها

ساخت وبلاگ

اهممم ...

خوب میدونید من الان عشق آپ گرفتم . .. دیدم یه دو روز دیگه بیشتر نمونده هر چی کار تو تابستون نتونستم بکنم الان می خوام تو همین دو روز بکنم ... نمونه ی جالبشم آپ کردنمه  ... : دیـــــ ی غلیظ

یه نمونه جالب دیگش کاب خوندنمه ... و صد البته فیلم نگا کردنم ...

بچه ها قطع اومید کردین دیگه از آپ کردنما نه نظری نه سارا زنده ای ای ؟ بی معرفتا ( حالا بگو خودم چی کار کردم :)) )

خوب من الان چی بگم؟ هوا صافه همه چی امن و امانه من پشت لپ تاب اینهو بیکا را نشتم گشت زنی میکنم .

ا راستی بچها من کتاب ندارم ... کتابا تموم شده سر من بی کلاه مونده ...

رزا فردا جشن داره ... جشن شکوفه ها .... : ) یادی از کودکی

وای رزا خوندن یاد بگیره دیگه نمیتونم سر به سرش بزارم . .. هر دفه ازم میپورسید انجا چی نوشته میگفتم رزا خنگه

من الان خیلی شنگولم ... نمیدونم چرا ! مرض ! تموم شد مرض ... گرفتم

بچها نیمکتا تکی شده ....

ولی یه مزایایی داره یکیشم اینه که  خیلی گندس ولی مجبورن حداقل 25 تاشو تو کلاسا جا بدن که یعنی فاصله ی نیمکتا تنگ میشه که یعنی اون کسی که اینور کلاس کنار پنجره نشسته میتونه ورق کسی رو که اونور کلاس کنار دیوار نشسته ببینه ....

برو بچ یه حال گیری بیام وسط ؟ ... جفری گفت کلاسارو ریخته به هم یعنی بر زده ..... : دی

من جعفری رو میکشم

خب دیگه  4 روز دیگه میبینمتون بقیه ی حرفا بمونه واسه اون موقع .... :)

راز ها...
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 373 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1391 ساعت: 20:47

از این تست هوشه خوشم اومد گفتم بزارم دوستان هم استفاده کنند!

خوب حواسا جمع یه قلم و کاغذ بیارید جوابارو یاداشت کنید .

1 ، 2 ، 3 شروع

1)یک فروند هواپیما در مرز آمریکا و کانادا سقوط می‌کند. بازماندگان از سقوط را در کجا دفن می‌کنند؟

کانادا – آمریکا – هیچ‌کدام

۲) یک خروس در بام خانه‌ای که شیب دوطرفه دارد، تخم می‌گذارد. این تخم از کدام طرف می‌افتد؟

شمال – جنوب – هیچ‌کدام

 

۳ ) خانمی‌عاشق رنگ قرمز است و تمام وسایل‌ او به رنگ قرمز است. او در آپارتمانی یک طبقه که قرمزرنگ است، زندگی می‌کند. صندلی و میز او قرمزرنگ است.تمام دیوارها و سقف آپارتمان قرمزرنگ هستند. کفپوش آپارتمان و فرش‌ها نیز قرمزرنگ هستند.تلویزیون هم قرمز رنگ است. سریع پاسخ دهید که پله‌های آپارتمان چه رنگی هستند؟

قرمز – آبی – هیچ‌کدام

۴ ) پدر و پسری را که در حادثه رانندگی مجروح شده بودند، به بیمارستان می‌برند.پدر در راه بیمارستان فوت می‌کند ولی پسر را به اتاق عمل می‌برند. پس از مدتی دکتر می‌گوید من نمی‌توانم این شخص را عمل کنم، به علت اینکه او پسر من است.آیا به نظر شما این داستان می‌تواند صحت داشته باشد؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۵ ) اگر چهار تخم‌مرغ، آرد، وانیل، شکر، نمک و بیکینگ پودر را با همدیگر مخلوط کنید، آیا کیک خواهید داشت؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۶) آیا می‌توانید از منزلتان بالاتر پرش کنید؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۷ ) یک کیلوگرم آهن چند گرم سنگین‌تر از یک کیلو گرم پنبه است؟

۱گرم – ۱۰۰گرم – هیچ‌کدام

۸ ) مردی به طرف یک پلیس که در حال جریمه کردن اتومبیل بود، می‌رود و التماس می‌کند که پلیس جریمه نکند ولی آقای پلیس قبول نمی‌کند. به پلیس نه یک بار بلکه هشت بار بد دهنی می‌کند.جواب دهید که این مرد چند بار جریمه خواهد شد؟

۸ بار – ۹بار – هیچ‌کدام

۹ ) اگر تمام رنگ‌ها را با هم مخلوط کنید، آیا رنگین کمان خواهیم داشت؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۰ ) گرگی به بالای کوه می‌رود تا غرش شبانه‌اش را آغاز کند.چه مدت طول می‌کشد تا به بالای کوه برسد؟

دو‌شب – پنج‌شب – هیچ‌کدام

۱۱) اگر به‌طور اتفاقی وارد کودکستان دوران کودکی‌تان شوید، آیا قادر به خواندن نوشتن و انجام جدول ضرب خواهید بود؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۲) آیا امکان دارد یک نفر سریع‌تر از رودخانه می‌سی‌سی‌پی شنا کند؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۳) آقای بیل اسمیت و خانم ژانت اسمیت از هم طلاق می‌گیرند. پس از مدتی خانم ژانت اسم اولیه خود را پس می‌گیرد.با این حال، پس از پنج سال با اینکه هنوز از آقای بیل اسمیت طلاق گرفته است، دوباره خانم ژانت اسمیت می‌شود. آیا این قضیه امکان‌پذیر است؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۴) آقای جیم کوک مشکوک به قتل است ولی وقتی که پلیس از او سوال می‌کند که در موقع قتل کجا بوده است، آقای جیم می‌گوید در خانه مشغول تماشای سریال مورد علاقه‌ام بوده‌ام. حتی جزئیات سریال را برای پلیس شرح می‌دهد.آیا این موضوع ثابت می‌کندکه آقای جیم بی‌گناه است؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۵) یک شترمرغ تصمیم می‌گیرد که به وطنش بازگردد.چه موقع برای پرواز او به جنوب مناسب است؟

بهار – پاییز – هیچ‌کدام

۱۶ ) جمله بعدی صحت دارد.جمله قبلی غلط است.آیا این قضیه منطقی است؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۷) آیا امکان دارد که یک اختراع قدیمی‌قادر باشد که پشت دیوار را به ما نشان دهد؟

آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۸ ) اگر بخواهید یک نامه به دوست‌تان بنویسید، ترجیح می‌دهید با شکم پر یا با شکم خالی بنویسید؟

پر – خالی – هیچ‌کدام

● پاسخ ها:

۱) هیچ کدام. بازماندگان که زنده هستند نیازی به دفن کردن ندارند.

۲) هیچ کدام.خروس که تخم نمی‌گذارد!

۳)هیچ کدام.آپارتمان یک طبقه که راه پله ندارد!

۴) آری. اگر این سوال را نتوانستید جواب دهید، وای بر شما.دکتر یک خانم جراح است یعنی این شخص مادر پسر است!

۵) خیر، شما پیش از اینکه کیک داشته باشید باید آن را بپزید !

۶) آری،.بپرید و ببینید که خانه شما چقدر می‌پرد!

۷) هیچ کدام. یک کیلوگرم آهن با یک کیلوگرم پنبه به طور دقیق برابر هستند.

۸) هیچ کدام. خودرو به آن مرد تعلق ندارد.

۹) خیر.رنگ خاکستری خواهید داشت.

۱۰) هیچ‌کدام. گرگ پیشتر بالای کوه است.

۱۱) آری، شما فقط از کودکستان دیدن می‌کنید و با همین شرایطی که الان دارید فقط وارد کودکستان شده‌اید.

۱۲) آری، چون که رودخانه‌ها که قادر به شنا کردن نیستند!

۱۳) آری ژانت با یک آقای دیگر که فامیل‌اش اسمیت بوده، ازدواج کرده است.

۱۴) خیر.چون که ممکن است این سریال تکراری باشد و او پیشتر این سریال را دیده باشد.

۱۵) هیچ کدام.شتر مرغ که قادر به پرواز نیست.

۱۶) هیچ کدام. چون که جملات متضاد هم هستند.

۱۷) آری.پنجره یک اختراع قدیمی‌است که به وسیله آن می‌توان پشت دیوار را مشاهده کرد!

۱۸) هیچ کدام.بهتر است که یک نامه عاشقانه را با قلم و کاغذ بنویسید و با شکم نمی‌توان نامه نوشت!

● میزان IQ شما

▪ اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین صفر تا ۵ بود، معنایش این است که شما به طرز وحشتناکی به جزئیات بی‌توجهید. حواستان کجاست؟

▪ اگر تعداد جواب‌های درست بین ۶ تا ۱۰ بود، نسبتاً بد نیست، اگرچه این نشان می‌دهد که چندان به جزییات توجه نمی‌کنید. شاید دارید به مسایلی توجه می‌کنید که بقیه به آنها توجه نمی‌کنند. خدا کند این‌طور باشد!

▪ اگر تعداد جواب‌های درست شما بین ۱۱ تا ۱۵ بود، بسیار خوب است.شما واقعا متفکر هستین!

راز ها...
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 407 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1391 ساعت: 20:26

 

سلام .
 

 
با عرض خسته نباشید خدمت خواننده ی محترم .

 

به این مضموم من  استاد سارا رحیمی سایبری تاقچوی شاندرابابول در کمال سلامت عقل  استفاع خود را از خواندان ها  سایبری تاقچوی و شاندرا بابول اعلام می دارم و نام خود را از استاد سارا رحیمی سایبری تاقچوی شاندرابابول به  استاد سارا رحیمی تغیر میدهم . دلایل این استعفا واضح و روشن است  و از معدود آنان تعداد همسر و فرزندانیست که خود نیز از آن بی اطلاع هستیم . لازم به ذکر است که این تصمیم بنا بر اجبار و رشوه گرفته نشده و این استعفا نامه در هر مرکز قانونی معتبر است .


با احترام .

 

راز ها...
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 415 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1391 ساعت: 20:23

حدود 2 ساعت پیش تو کلاس زبان بودم داشتم حرف میزدم دیدم سر معلمم داره هر به رست کج تر میشه .

بعد یه هو گفت : oh i think they collect the dishes ! 

منم اینه برق گرفته ها بر گشتم دیدم دو نفر رو پشت بوم خونه جولویی ان یکی داره dishaرو لگد می کنه یکی داره elemdia رومیکنه هر دوام لباس پلیس دارن .

معلم منم هنگ کرده بود نمی دونس چیکار کنه . من گفتم :  i think we should tell the neighbors

معلمم انگار تازه دوزاریش افتاده بود گفت : yes ! yes !

بعدش رفت به همسایه ها خبر بده منم پریدم زنگ خونه رو زدم گفتم مامان اینا دارن disha رو جم می کنن . مادر گرامی پرید رفت از بالا به همسایه ها خبر بده درو وا نکنن معلم منم از پایین کلا کلاس جذابی بود .

+ نکته ی مفید : هر روز هر 1 ساعت از پنجره بیرونو نگاه کنید ببینید امن و امانه یا نه هم علاقتون به نمای خونه های اطراف زیاد میشه هم زندگی dish ها تونو نجات میدین

+ نکتهی مفید دیگه : خیلی خوبه  که معلم زبانتون معلم تافل و ایلس باشه و از شانس شما همسایتونم باشه . هم نزدیکه هم زبانتون خوب میشه هم با هم از این اتفاقای نا گوار جلوگیری می کنید.

+ به این می گن  پست سرگرم کننده ! : دیـ ـ ـ ی غلیظ .

+ ا... راستی سلام .

+ خوبید؟

راز ها...
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 382 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1391 ساعت: 15:10

من این پسته رو گذاشتم تموم شد خانواده جمیعا گفتن پاشیم بریم کجا ؟  درکه

منم شنگول گفتم باشه

وستای راه به غلط کردن افتادم

من بایک عدد کتونی بنفش که بنداش هی واز میشه و یه کوله که چون فقط من کوله داشتم همه وسایل توش بودو 1کیلو وزنش شده بود پاشدم رفتم درکه .

بابامم کی مسخره میکرد میگفت حالا زوده خستگی در کنی رسیدیم پلنگچال بعد

منم نمیدونستم کجاست فک می کردم رستورانی چیزیه نگو پلنگچال تقریبا نوک نوک قلس !

رسیدیم تا یه جاهایی دیگه نیاز به تجهیزات داشتیم برگشتیم

وسط راه رزا شروع کرد نغ زدن

بابام دید نخیر بیخیال نیست گذاشتش رو کولش حالا پایین نمی اومد که

دم نونوایی گربه ها مهمونی گرفته بودن 5 6 نفری نشسته بودن دور هم خوش بودن

رسیدیم پایین شام خوردیم به مرداکم نرسیدیم !

=)))))))

راز ها...
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 397 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1391 ساعت: 13:36

الان ساعت 5:01 است .

 

من ساعت 2:25 و 2:30 به ترتیب رومینا و مریمو رسوندم خونهاشون .

 

به افتخار دوستان رفتیم پارک جلوی مدرسه.

 

رومینا ، نسترن ، تارا ازتون متنفرم . حالا به دلایل فنی نمی گم چرا .

 

در فرآیند مهمی دریافتم همه ی زنای ملیکا زن منم هستن .
چون نگار بچه ی تمام زن های ملیکاس و نگار بچه ی منه.

 

در ضمن چون ریحون خواهر نگاره
همه ی مامانای ریحون زن منم هستن

 

من دایی بچه خودمم پس میشم داداش خودمم
پس می شم عموی بچم !

 

من با هلیا (مامانم)  زن و شوهریم پس من بابای خودمم
پس من بابابزرگ همه ی بچهام و پدر شوهر همهی زنام .

 

 
نگار زن ملیکاس پس من شوهر نگارم .
من بابای نگارم .
من پدر زن خودمم . اِم....
 

 

امروز 91/3/24 و آخرین روزه !
آخرین روزی که ما دومیم !
آخرین روزی که خیلی ها رو میبینیم !
 
آخرین روزی که از پوشیدن این مقنعهی آبی به خودمون می بالیم !
و آخرین روزی که ...
 

 

واین پایان است...
راز ها...ادامه مطلب
ما را در سایت راز ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دختری از دوردست secrets بازدید : 448 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت: 20:20

نظر سنجی

اگه سال دیگه آخرین سالی باشه که منو می بینید چی کارمیکنید؟